غزل شماره 110
پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد
وان راز که در دل بنهفتم به درافتاد
از راه نظر مرغ دلم گشت هواگیر
ای دیده نگه کن که به دام که درافتاد
دردا که از آن آهوی مشکین سیه چشم
چون نافه بسی خون دلم در جگر افتاد
از رهگذر خاک سر کوی شما بود
هر نافه که در دست نسیم سحر افتاد
مژگان تو تا تیغ جهان گیر برآورد
بس کشته دل زنده که بر یک دگر افتاد
بس تجربه کردیم در این دیر مکافات
با دردکشان هر که درافتاد برافتاد
گر جان بدهد سنگ سیه لعل نگردد
با طینت اصلی چه کند بدگهر افتاد
حافظ که سر زلف بتان دست کشش بود
بس طرفه حریفیست کش اکنون به سر افتاد
معنی شعر یا فال
اتفاقی افتاده که باعث شده به خود بیایی و از خواب غفلت بیدار شوی. کارهای گذشته را جبران کن. در گذشته تجربه های زیادی به دست آورده ای که در آینده همگی به دردت خواهند خورد. کدورت های قدیمی را فراموش کن. با ابطنی خوب و خوش زندگی کن و این اتفاق را به فال نیک بگیر.
تهیه در گروه سرگرمی برترین های جهان
مختصری از حافظ شیرازی
خواجه شمس الدین محمد بن بهاءالدّین حافظ شیرازی (حدود ۷۲۷ هجری قمری – ۷۲۹ هجری قمری)، شاعر بزرگ سده هشتم ایران (برابر قرن چهاردهم میلادی) و یکی از سخنوران نامی جهان است. بیشتر اشعار او غزل هستند که به غزلیات حافظ شهرت دارند. او از مهمترین تأثیرگذاران بر شاعران پس از خود شناخته می شود. در قرون هجدهم و نوزدهم اشعار او به زبانهای اروپایی ترجمه شد و نام او به گونه ای به محافل ادبی جهان غرب نیز راه یافت. هرساله در تاریخ ۲۰ مهرماه مراسم بزرگداشت حافظ در محل آرامگاه او در شیراز با حضور پژوهشگران ایرانی و خارجی برگزار می شود. در ایران این روز را روز بزرگداشت حافظ نامیدهاند.
ای حافظ شیرازی ! تو محرم هر رازی !
تو را به خدا و به شاخ نبات قسم می دهم که هر آنچه به صلاح و مصلحت من می بینی برایم آشکارا ساز.
(( بهتر است برای شادی روح حافظ صلوات یا فاتحه ختم نثار کنید ))
اکنون نیت کنید و کلید گرفتن فال را بزنید.